1
ما نیز روزگاری، لحظه یی سالی قرنی ،هزاره یی از این پیش تر هم در این جای ایستاده بودیم
بر این سیاره بر این خاک در مجالی تنگ هم از این دست .
در حریر تاریکی در کتان روز در ایوان گسترده ی مهتاب
در تارهای باران ، در شادروان بوران در حجله ی شادی ،
در حصار اندوه تنها به خود تنها با دیگران
یگانه در عشق یگانه در سرود سرشار از حیات سرشار از مرگ
ما نیز گذشته ایم چون تو بر این سیاره بر این خاک
در مجال تنگ سالی چند هم از این جای که تو ایستاده ای اکنون
فروتن یا فرومایه خندان یا غمین
سبک پای یا گران بار ازاد یا گرفتار ما نیز روزگاری
1
ارسال شده توسط: صادق قنبری | ||
بسیار بسیار روح نواز .من عاشق احمدشاملوهستم .خدایش بیامرزد.روحش شاد | ||
ارسال پاسخ |
ارسال نظر