.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
انقدر بی احتیاط خیره شدم
توی چشات
یه کاری کردی با دلم
هیچی به چشمم نمیاد
انقدر دنبال عشق پرسه زدم توی چشات
تو میدزدیدی نگاتو میدونم سخته برات
تو با اون نگات ازم یه عالمه حرف کیشدی
ما باید همدیگه رو یه ذره زودتر میدیدیم
تو که آوردی با عشقت واسه قلبم همه چیز
مطمئنم دیگه هیچ حسی واسم مثل تو نیست
عشقو از اونی بپرس که حرفش سکوته
فاصلش با تو یه دنیاس اما رو به روته
اونکه ترسید از خیالش از حسی که داره
حسرتش این بود یه بار بشینه کنارت
تو با اون نگات ازم یه عالمه حرف کیشدی
ما باید همدیگه رو یه ذره زودتر میدیدیم
تو که آوردی با عشقت واسه قلبم همه چیز
مطمئنم دیگه هیچ حسی واسم مثل تو نیست
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر