.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
پیش از خداحافظیت
چتری به دستت می دهم
آهی به راهت می کشم
شاید که برگردی
به جای هر حرفی فقط ، خطی ز چشم خیس خود
تا به نگاهت می کشم ، شاید که برگردی
باران ببارد می روی
باران نبارد می روی
این بغض بی صاحب چرا
از تو ندارد پیروی
بی من شدی راهی چرا
از من نمی خواهی چرا
کاری کنم پیدا کند
پایان خوش این ماجرا
گفتم خداحافظ / ولی در دل / چه آهی دارم ای عشق
غیر از تماشای / تو در باران / چه راهی دارم ای عشق!!
بعد از تو این باران / تو را هربار / به یادم خواهد آورد
چیزی نمی ماند / از این عاشق / که در عشقت بد آورد
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر