.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
توی آغوش بخشاینده ی تو
تمامم را به جانت هدیه دادم
تو ای رویای من همه دنیای
من اگر بی تو بمانم کوه دردم
بهشت آرزویم در نگاهت به شوق چشم تو دل میسپارم
تو از هر جا بری به من خواهی رسید به من که از خودم بیشتر دوستت دارم
عاشقت میمانمو شعر نو میخوانمو عشق تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم ای تو تنها خواهشم بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
عاشقت میمانمو شعر نو میخوانمو عشق تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم ای تو تنها خواهشم بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
از تو زیباست جهان کوچک من غرق رویاست تمام باور من
آمدی در قلب و جانم با تو در عمق زمانم تکیه کن بر شانه هایم
روز عشق را با تو جشن میگیرم سرنوشت را در تو من میبینم
ای گل رویای من مظهر زیبایی من تکیه کن بر شانه هایم
عاشقت میمانمو شعر نو میخوانمو عشق تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم ای تو تنها خواهشم بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
عاشقت میمانمو شعر نو میخوانمو عشق تو در قلب من پایان ندارد
ای همه آرامشم ای تو تنها خواهشم بی تو قلب عاشقم سامان ندارد
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر