.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
تشنگی منو بگیر منو به دریابرسون
توشب جاده گم شدم منو به فردا برسون
دست بهارآوره تو روشونه های من بذار
بیا و بذرمهرتو توقلب عاشقم بکار ...
توقلب عاشقم بکار...
وقت طلوع عاشقاست نذارگلا غروب کنن
پروانه ها دارن میان زخم گلا رو خوب کنن
روزی که ازراه میرسی فصله شکفتن منه
برای دیدنت چشات پنجره های روشنه
تشنگی منو بگیر... منوبه دریا برسون
توشب جاده گم شدم منو به فردا برسون
وقتی به مقصد میرسیم منو تو همنفس باشیم
معنی نداره زندگی وقتی که تو قفس باشیم .
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر