.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
دارم حس میکنم هرروز
که این خونه پرازدرده
نمی دونی چه غمگینم
چقدر این تنهایی سخته...سخته
چرا هیچکی نمیدونه
تموم ذهن من گیره
ازاین اوضاع پیچیده
دلم آروم نمیگیره...
تا پای بی کسی رفتم
همه دنیا نمی دیدن
چه جوری راهو گم کردم
شدم تنها وغمگینم
بقدری سیرم ازدنیام
هزاران بار پشیمونم
دارم سرگیجه میگیرم
دیگه تنها نمی مونم
تموم لحظه های من پراز کابوس تنهاییست
نه راه پس نه راه پیش
کسی جویای حالم نیست
به قدری سیرم ازدنیام
هزاران بارپشیمونم
دارم سرگیجه میگیرم
دیگه تنها نمی مونم
تنها نمی مونم....
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر