.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
پره استرسه زندگی من وقتی حتی اسمت میاد رو لب
من تو سیاهی شب غرقم تورو روشناییام دلتو زد
عجیب نجیب بودم برات یه مرد
ولی اقتضای سنت منو بیچاره کرد
تابید بارید آروم خورشید و ابر
هم سوختم هم بارونت منو خفه کرد
کردی منو ول منو ول منو له فقط
دلبریا و بدیاتو من دید فقط
من همیشه میگفتم که جونم تو
این دفعه ترکی میگم جانیم سنه
ای بی وفا دنیا ببین اشک تو دو چشام
آدمات رفیق نیمه راهن چه بی دفام
ای الهه شب هام تو گوش دادی حرفامو
تو ندیدی اشکامو چه تنهامو
کردی منو ول منو ول منو له فقط
دلبریا و بدیاتو من دید فقط
من همیشه میگفتم که جونم تو
این دفعه ترکی میگم جانیم سنه
.هیچ نظری برای این پست ثبت نشده است
ارسال نظر