شهرام ناظری در 29 بهمن سال 1328 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. شهرام ناظری خواننده، موسیقیدان و آهنگساز موسیقی اصیل ایرانی است.
ایشان در اکثر آثار خود از اشعار مولانا بهره برده است و در طی 30 سال فعالیت هنری، توانسته سبک جدیدی از موسیقی را که با ادبیات حماسی و عرفانی ایران آمیخته شده است بهوجود آورد. ناظری، علاوه بر بهرهگیری از شعرهای مولوی در زمینه استفاده و استوارسازی شعر معاصر پارسی بر روی موسیقی سنتی ایرانی نیز پیشرو بوده است. علاوه بر اینها شهرام ناظری از اولین کسانی است که با استفاده از موسیقی مقامی، اشعار شاهنامه فردوسی را اجرا کرده است. وی تاکنون بیش از 40 آلبوم موسیقی منتشر کرده است.
شهرام ناظری از ابتدای دهه پنجاه در سطح کشور به عنوان یک هنرمند شناخته شد و نخستین آلبومهایش به صورت آلبومهای مشترک با محمدرضا شجریان با محتوای میهنی و مضامینی نظیر آزادی خواهی در اواخر دهه پنجاه توسط کانون چاووش منتشر شد و از آثار کانون چاووش، تصنیفهای "ایران ای سرای امید" ساخته محمدرضا لطفی بر روی شعری از ه.ا.سایه که توسط هم شجریان و هم ناظری خوانده شد، و "آزادی"با صدای ناظری و "همراه شو عزیز" باصدای شجریان، به شهرت بالا در سطح کشوری و سراسری رسیدند.
از هنرمندانی که در کانون چاووش گرد هم آمده بودند مانند شجریان، شهرام ناظری، محمد رضا لطفی، صدیق تعریف،کامکارها،حسین علیزاده و ...، به برجستهترین چهرههای موسیقی ایرانی در نیمه دوم قرن تبدیل شدند. پس از پایان کار کانون چاووش، ناظری در دهه شصت به خواندن قطعات بسیار با شعر مولانا جلالالدین بلخی پرداخت و نخستین خوانندهای شد که بهطور ویژه به شعر مولوی توجه کرده است و از آن میان، آلبوم «گل صدبرگ» به شهرت و محبوبیت بالا رسید. در شروع دهه هفتاد، همکاری شهرام ناظری با پسرعمویش کیخسرو پورناظری منجر به خلق آثار بسیار با ساز تنبور شد و این ساز موسیقی سنتی ایرانی که تا پیش از آن در میان ایرانیان ناشناخته مانده بود، شناخته گردید. از آثار حاصل این دوره، تصنیف "مهتاب رو" شهرت خاصی یافت.
از معروف ترین تصنیف های شهرام ناظری میتوان به تصنیف های «اندک اندک» با شعر مولانا در آلبوم "گل صدبرگ"، تصنیف "آتشی در نیستان" با شعر مجذوب تبریزی در آلبومی به همین نام، «کاروان شهید» با آهنگ محمدرضا لطفی و «شیدا شدم» با شعر خودش، تصنیف «مهتابرو» در آلبومی به همین نام، و تصنیفهای میهنی و ایراندوستانهاش (مانند سرود "ایران جوان" یا آثار کانون چاووش) اشاره کرد.
همچنین، آثاری که ناظری به زبان مادریاش، زبان کُردی کرمانشاهانی (گویشی خاص از زبان کُردی جنوبی)، اجرا کرده، مشهورند. شهرام ناظری به زبانهای فارسی معیار و فارسی کرمانشاهانی (گویشی خاص از فارسی) و کُردی کرمانشاهانی تسلط دارد و قدرت سخن گفتن و آواز خواندن به اینها در او محرز است. از معروفترین آثار کردی کرمانشاهانی ناظری میتوان به تصنیفهای قدیمی «کابوکی»، «شیرین شیرین» و «واران وارانه» اشاره کرد که او بازخوانی کرده است.
در تمام طول نیمه دوم قرن 1300 خورشیدی، محمدرضا شجریان و شهرام ناظری به عنوان دو هنرمند اصلی و محبوب ایرانیان شناخته میشوند و برای اکثریت قاطع ایرانیان، موسیقی ایرانی مترادف است با نام محمد رضا شجریان و شهرام ناظری و سپس افراد دیگر. این دو، مهمترین هنرمندان موسیقی ایرانیاند که شهرت جهانی دارند. ناظری در سال 2007، از سوی دولت فرانسه نشان لژیون دونور و در سال 2014 «نشان شوالیه ملی لیاقت» فرانسه به او اهدا شد. نیویورک تایمز به او لقب «بلبل فارسی» داده است و کریستین ساینس مانیتور او را "لوچانو پاواروتی ایران" نامید.
ناظری همواره در پی بهره بردن از مکاتب و استادان مختلف بوده است. وی در سال 1345 برای بهرهگیری از محضر استادانی چون عبدالله دوامی، نور علی خان برومند، عبدالعلی وزیری، محمود کریمی و محمدرضا شجریان عازم تهران شد و ضمن بهرهگیری از محضر این استادان، سه تار را نیز نزد استادان احمد عبادی، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی فرا گرفت. شهرام ناظری به مدت یک سال نیز در تبریز با نوازندگان و موسیقی دانان آن دیار مانند غلامحسین بیگجه خانی و محمود فرنام قیطانچیان که خود از شاگردان اقبال آذر بودند در زمینه موسیقی ایرانی کار کرد.
در سال 1354 بنا به پیشنهاد نور علیخان برومند به استخدام رادیو تلویزیون ایران درآمد و اولین برنامه خود را با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی با مثنوی مولوی و ترانهای از شیخ بهایی اجرا کرد،پس از آن با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان کار خود را ادامه داد. ناظری در سال 1355 در نخستین آزمون موسیقی سنتی ایران با نام باربد شرکت کرد و توانست مقام نخست را در رشتهٔ آواز در این آزمون به دست آورد. در سال 1356 همراه با گروه سماعی به سرپرستی اصغر بهاری و حسن ناهید برای اجرای کنسرت در جشنوارهٔ توس انتخاب شد.
شهرام ناظری در دهه هشتاد خورشیدی به پژوهش و مسیریابی برای آرایه موسیقی نوین پرداخت. پژوهش بر نحوه اجرای شاهنامه فردوسی و پروژهٔ مولوی که در سال جهانی مولانا از فعالیتهای وی در این سالها میباشد. وی در این سالها چندین آلبوم دیگر منتشر کرد که آثار آواز اساطیر، لیلی و مجنون، لولیان، مولویه (شور رومی) و سفر عسرت از آن جمله میباشند.
در سال 1390 ناظری یک آلبوم موسیقی به نام امیرکبیر با آهنگسازی پژمان طاهری منتشر کرد که بیشتر اشعار آن را شعرهای نو تشکیل میدادند. مدتی بعد پس از 6 سال تأخیر کنسرت شهرام ناظری و لوریس چکناوریان منتشر شد. این اثر مربوط به اجرای ارکستر بزرگ کومیتاس ارمنستان به رهبری مایسترو لوریس چکناوریان در سال 1384 میباشد که بیشتر قطعات آن به زبان کردی (زبان مادری شهرام ناظری) میباشند. البته در این اثر 4 قطعه فارسی نیز به نامهای زین دوهزاران من و ما، شیدا شدم، آواز به همراه چنگ و آب حیات عشق اجرا شده است. بیشتر قطعات این آلبوم در سایر آثار ناظری به همراه سازهای میهنی ایرانی نیز اجرا شدهاند و در این اثر در قالب موسیقی ارکستری با سازهای غربی آرایه شدهاند. آلبوم درفش کاویانی، کاوه آهنگر به آهنگسازی فرید الهامی و اجرای گروه فردوسی که به زودی منتشر خواهد شد مربوط به اجرای شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی میباشد و مانند بسیاری از آثار شهرام ناظری تنبور محور میباشد.
از کنسرتهای او در سال 1393 میتوان به کنسرتش به همراه گروه فردوسی در کرمانشاه اشاره کرد که در آن قطعات کردی بسیاری را اجرا کرد اما پس از پایان کنسرت برخی از رسانهها اجرای قطعات کردی به ویژه قطعهای که به فارسی میشد من کرمانشاهیام فارسی نمیدانم او را مخالف وحدت و همبستگی میهنی ایرانیان نامیدند. ناظری در واکنش به اینها گفت: این انگها به من نمیچسبد، من فرزند کرد هستم که فارسی نمیدانم. اما به زبان کردی جان من به فدای تو که فارس هستی، اتفاقا این شعر مخالف قومیت هاست و میگوید جان من فدای تو که فارس هستی.
ناظری خوانندهای است که در آثارش روحیه تکرار ناپذیری دارد و همواره تلاش نموده است که نگرش و تجربهای جدید را در آواز و موسیقی بهوجود آورد. وی تحریرهای ریتمیک و خاصی را از سالهای پایانی دهه هفتاد خورشیدی در آثارش استفاده نمود، از جمله این آثار میتوان به آلبومهای ساز نو آواز نو، سفر به دیگر سو، لولیان و مولویه (شور رومی) اشاره کرد.
حدود سی سال پیش دکتر داریوش صفوت بنیانگذار مرکز اشاعه و حفظ موسیقی سنتی، ارزش صدای ناظری را در ویژگیهای حماسی آن تشخیص داد و چنین تشریح نمود که:
در صدای ناظری لنگرها، دندانهها و آکسنهای خاصی وجود دارد که به آن حس حماسی بخشیده است. این لحن حماسی قرن ها پیش در آواز ایرانی وجود داشته اما به دلیل مسائل تاریخی کمرنگ شده و به تدریج از بین رفته است. خود شهرام ناظری در این باره میگوید: یک حرکت یک حماسه در اجرا و خواندنم هست آن هم بخاطر فرهنگ کُرد بودنم است.
ناظری در سراسر جهان در سالنها و فستیوالهای بزرگ برنامه و کنسرتهایی اجرا نمودهاست. جشنواره موسیقی اکس-آن-پروانس، جشنواره موسیقی آوینیون، تئاتر دلاویل پاریس، جشنواره سامر توکیو، سالن تئاتر دالبی لس آنجلس، رویال آلبرت هال، جشنواره دل پوپولو در ایتالیا، جشنواره بیت الدین لبنان، ارکستر فیلارمونیک کلن آلمان، مجمع انجمن آسیا، مؤسسه جهانی موسیقی بروکلین، آکادمی موسیقی بام نیویورک، جشنواره اروپا رم، جشنواره موسیقی سائو پائولو و جشنواره موسیقی فاس مراکش و اجرا در شهرهای ونیز، بارسلون، مادرید، ژنو، بروکسل، آمستردام، استکهلم، اسلو و کپنهاگ از جمله بزرگترین اجراهای جهانی ناظری بهشمار میرود.